با تو موندم تا که آواز بخونم با تو موندم تا که تنها نمونم
با تو موندم تا که پیش من باشی با تو موندم تا ازم دور نباشی
با تو موندم تا ترانه ساز باشم با تو موندم تا ز غم رها باشم
اما تو رفتی ز پیشم، زدی باز تیشه به ریشه م رفتی و تنهام گذاشتی، جای تو غم مونده پیشم
حالا من مثه غباره روی شیشه م این تویی که زدی تیشه به ریشه م
ریشه هام خشک شده از غربت تو روحم افسرده شد از هجرت تو
رفتنت طلوع ماتمه برام شدی بی رنگ تو غروب لحظه هام
کاش میشد رو صحنه فریاد بزنم کاش میشد اسم تورو داد بزنم
اما تو رفتی ز پیشم، زدی باز تیشه به ریشه ام رفتی و تنهام گذاشتی، جای تو غم مونده پیشم حالا من مثل غباره روی شیشه ام این تویی که زدی تیشه به ریشه ام ...... ......