نمیدانم چرا اینجا دلم تنگه نمیدانم چرا دنیا همه جنگه نمیدانم چرا عطر گل مریم در اینجا نیست نمیدانم چرا در هر نگاهی غم فروزان است نشان از آشنایی نیست بهار انگار در غربت نمیروید بهار انگار در غربت نمیروید به که گویم که من نوروز را گم کرده ام امسال به که گویم که من نوروز را گم میکنم هرسال نشان از آشنایی نیست محبت در نگاهی نیست آغوش همه سرده . دل اینجا پر غم و درده نمیدانم چرا؟ نشان از آشنایی نیست محبت در نگاهی نیست آغوش همه سرده . دل اینجا پر غم و درده نمیدانم چرا؟ نمیدانم چرا اینجا دلم تنگه بهار انگار در غربت نمیروید بهار انگار در غربت نمیروید به که گویم که من شب را و حتی روز را گم میکنم هر بار به که گویم که من نوروز را گم کرده ام امسال نمیدانم چرا؟ نمیدانم چرا؟...