Lyrics of Bar Bameh Degar Martik
بر بام دگر نشست و زین بام گسست
او بار دلش رو این چنین آخر بست
بی دانه و بی آب و علف بود و خزان
یادی ز گذشته و ز بیداد زمان
نه بوی بهاری (بهاری ...)
نه نقش و نگاری
نه ساز و نوایی (نوایی ...)
نه رنگ و جلایی
گویی که به صد شوق بر این بام نشست
(بام نشست)
بر هیچ چگونه طفلکی دل می بست
(دل می بست)
بر چین تو این بام و خدا همراهت
حق حافظه آن کبوتر گمراهت
(گمراهت)
نه بوی بهاری (بهاری ...)
نه نقش و نگاری
نه ساز و نوایی (نوایی ...)
نه رنگ و جلایی
بر بام دگر نشست و زین بام گسست
او بار دلش رو این چنین آخر بست
بی دانه و بی آب و علف بود و خزان
یادی ز گذشته و ز بیداد زمان
نه بوی بهاری (بهاری ...)
نه نقش و نگاری
نه ساز و نوایی (نوایی ...)
نه رنگ و جلایی
نه بوی بهاری (نه بوی بهاری)
نه نقش و نگاری (نه نقش و نگاری)
نه ساز و نوایی (نه ساز و نوایی)
نه رنگ و جلایی (نه رنگ و جلایی)
نه بوی بهاری
نه نقش و نگاری
نه ساز و نوایی
نه رنگ و جلایی
(نه بوی بهاری)
(نه نقش و نگاری)
(نه ساز و نوایی)
(نه رنگ و جلایی)