نبودی بجات من نشستم با ابرا تو بارون نشستم تو دالون تاریک و سرد زمستون نبودی ولی من... با عطرت پریدم با یادت شکفتم پر از غصه بودن پر از گریه بودم اما... به هیشکی نگفتم
به هیشکی نگفتم شبم بی ستاره س به هیشکی نگفتم دلم پاره پاره س غرورم نمیذاشت سرم خم شه جایی به هیشکی نگفتم غذابه جدایی
دو چشم تر اومد بد و بدتر اومد به هیشکی نگفتم... صبوریم سر اومد دمااارم در اومد به هیشکی نگفتم...
به هیشکی نگفتم شبم بی ستاره س به هیشکی نگفتم دلم پاره پاره س غرورم نمیذاشت سرم خم شه جایی به هیشکی نگفتم غذابه جدایی
دو چشم تر اومد بد و بدتر اومد به هیشکی نگفتم... صبوریم سر اومد دمااارم در اومد به هیشکی نگفتم... به هیشکی...