به سوی تو، به شوق روی تو ، به طرف کوی تو سپیده دم آیم ، مگر تو را جویم ، بگو کجایی
نشان تو، گه از زمین گاهی ز آسمان جویم ببین چه بی پروا ، ره تو می پویم ، بگو کجایی
کی رَوَد رخ ماهت از نظرم ... نظرم به غیر نامت کی نام دگر ببرم ... ببرم اگر تو را جویم حدیث دل گویم ، بگو کجایی به دست تو دادم ، دل پریشانم ، دگر چه خواهی فُتاده ام از پا ، بگو که از جانم ، دگر چه خواهی
یک دم از خیال من نمی روی ای غزال من دگر چه پرسی زحال من تا هستم من ، اسیر کوی تواّم در آرزوی تواُم اگر تو را جویم ، حدیث دل گویم ، بگو کجایی به دست تو دادم ، دل پریشانم ، دگر چه خواهی فُتاده ام از پا ، بگو که از جانم ، دگر چه خواهی ....