رفتیو دربستیو شب رو به جهنم باز شد فاجعه با گم شدنِ صدای تو آغاز شد از بس دره مهتاب و مِی از دنج رویا و هوس تو رفتی و نجات من از خودکشی یه معجزس کار من از نبودنت آینده ویرون کردنه پرده کشی رو آینه وُ پنجره پنهون کردنه دنبال رد پای تو جاری شدن رو به جنون کابوس شد جهانم از حادثه های واژگون از پیچ رگ بریدگی سر میخورم به ناکجا که از دم رفتنه تو ناقوس مرگن لحظه ها از بس دره مهتاب و مِی از دنج رویا و هوس تو رفتی و نجات من از خودکشی یه معجزس پروازِ به سقوط مرگ کیفه به خود خنجر زدن رسیدن از سرگیجه تو حال خوشه پَرپَر زدن البوم به البوم هق هقو عکس به عکس یاده تو بین دو گریه گم شدم دمبال امتداد تو از بس دره مهتاب و مِی از دنج رویا و هوس تو رفتی و نجات من از خودکشی یه معجزست
