در عاشقی ای بی وفا بردی دل از دستم چرا در عاشقی ای بی وفا بردی دل از دستم چرا دلم میون سینه یه گفته آه همی کاشت عشقت که اومد از راه قفل دلم رو برداشت با شوق یک اشاره مثال یک ستاره نشستی توی قلبم عاشق شدم دوباره در عاشقی ای بی وفا بردی دل از دستم چرا در عاشقی ای بی وفا بردی دل از دستم چرا
از شهر گلها اومدی یک شب صدا کردی منو با عطر گلهای محبت آشنا کردی منو چشم انتظار و بیقرار و خسته از هر آرزو از راه رسیدی خوش خبر از غم رها کردی منو با من بمون ای مهربون همیشه که زندگی بدون تو نمیشه در سرزمین خشک آرزوهام گل محبت تو کرده ریشه در عاشقی ای بی وفا بردی دل از دستم چرا در عاشقی ای بی وفا بردی دل از دستم چرا
