آی دختران دلتنگ در کوچه های دلگیر عریان کنید گیسو در باد صبحگاهی بر طبل و دف بکوبید آواز آرزو را یاری کنید در باد فریاد در گلو را فریاد در گلو را
کالای کهنه عشق افتاده بی خریدار یک دل پر از قناری افتاده زیر آوار این پلکهای خسته سی سال مانده بیدار یک عکس یادگاری جا مانده روی دیوار جا مانده روی دیوار
هنگام یارگیریست وقت گلاب گیریست هنگام پایکوبیست وقت غبار روبیست
آی دختران دلتنگ آی دختران دلتنگ در کوچه های دلگیر تا سال اشک و لبخند تا قله دماوند تا خانه ای که گم شد در جنگ و در تباهی تا روز دادخواهی دیگر نمانده راهی دیگر نمانده راهی
آی دختران دلتنگ در کوچه های دلگیر عریان کنید گیسو در باد صبحگاهی بر طبل و دف بکوبید آواز آرزو را یاری کنید در باد فریاد در گلو را فریاد در گلو را