باز این ترانه ها را عشق است، رخش سرخ باد پا را عشق است، عشق درگیر غروب درد است، باز هم طلوع ما را عشق است، آی از خانه ی زخم و گریه ، غربت بغض گشا را عشق است ، آی از آب و هوای بی عشق بادبان ناخدا را عشق است، اهل بی مرزترین دریا باش آی، اهل همه جا را عشق است ، از غزل باختگان می ترسم شعرهای بی هوا را عشق است، ای قشنگ سازها ، آوازها روزهای بی عزا را عشق است ...