Lyrics of Eshghe Bi Hasel Dariush
در شبی غمگینتر از من قصه رفتن سرودی
تاکه چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی
ای دریغا دل سپردن به عشق تو بیهوده بود
وعدهها و خندههای تو به نیرنگ آلوده بود
ای ز خاطر برده عشق آتشینم
رفتی اما من فراموشت نکردم
چلچراغ روشن بیگانه بودی
سوختم و بیهوده خاموشت نکردم
رفتی اما قلب من راضی نشد
بر تو و بر عشق خود نفرین کنم
بی تو شاید بعد از این افسانهها
ترک عشق و این غم دیرین کنم