مده از کف در فصل گل دامان صحرا ، بفشان از دامان دل غم های دنیا
مده از کف در فصل گل دامان صحرا ، بفشان از دامان دل غم های دنیا خیمه به صحرا زن گویی که آنجا ، عالم عشق است و دنیای صفا پر بزند هر دم ، چون مرغ شیدا ، سوی بیابان ها ، مرغ دل ما
مرغ دل من می خواهد ، راه صحرا گیرد از دام قفس بگریزد ، پرواز آنجا گیرد در کلبه ی خود آن چوپان ، خوش عالمی دارد چون مرغ هوا دنیای ، دور از غمی دارد
دارم یاد آن شب ها ، کز مهرت ای زیبا ، آزاد از هر غوغا ، بودم به چمن شب هایی زیبا بود ، شیرین چون رویا بود گل بود و صحرا بود ، تو بودی و من
**********
باد افشان می کرد زلف سنبل ، دل می برد از ما شور بلبل چون بلبل می خواندبر شاخ گل ، می زد چه چه گفتی ای مه به بهبه به
دارم یاد آن شب ها ، کز مهرت ای زیبا ، آزاد از هر غوغا ، بودم به چمن شب هایی زیبا بود ، شیرین چون رویا بود گل بود و صحرا بود ، تو بودی و من
**********
مده از کف در فصل گل دامان صحرا بفشان از دامان دل غم های دنیاچ
مده از کف در فصل گل دامان صحرا ، بفشان از دامان دل غم های دنیا خیمه به صحرا زن گویی که آنجا ، عالم عشق است و دنیای صفا پر بزند هر دم ، چون مرغ شیدا ، سوی بیابان ها ، مرغ دل ما
مرغ دل من می خواهد ، راه صحرا گیرد از دام قفس بگریزد ، پرواز آنجا گیرد در کلبه ی خود آن چوپان ، خوش عالمی دارد چون مرغ هوا دنیای ، دور از غمی دارد
دارم یاد آن شب ها ، کز مهرت ای زیبا ، آزاد از هر غوغا ، بودم به چمن شب هایی زیبا بود ، شیرین چون رویا بود گل بود و صحرا بود ، تو بودی و من