Lyrics of Geryeh Cheh Hasel Davod Maghami
حیف از آن نغمه هایی که برات سرودم
حیف از آن شکوه هایی که زغم نمودم
وه چه شبها که در کوی تو نامهربون
شاهد ظلم و جورو ستم تو بودم
از چه به ناگه ز من بریدی
دو چشم خونبار من ندیدی
همچو خیال از برم گذشتی
از من غمگین مگر چه دیدی
وه که چه شبها در انتظارت
چشم و دلم بوده بیقرارت
خنده زدی عشوه کنان دلم ربودی
یک دو شبی هم به کنار من تو بودی
درد و دریغا که به من وفا نکردی
رفتی و در بر رقیبم آرمیدی
گریه چه حاصل ای دل غافل
که او به ناگه رفت و نیومد(2)
یادت میاد که وقتی عزم سفر می کردی
می گفتی می ری اما دوباره بر میگردی(2)
دل خوشه از وعدهایت که بیایی
چشم من خیره بر ره جدایی
مانده ای بی وفا بگو کجایی(2)
گریه چه حاصل ای دل غافل
که او به ناگه رفت و نیومد(2)