Lyrics of Gharibeh Khak
غریبه ای خسته ز راه
بی مقصدو بی معنی راه
رو به تو کرد این تن من
دل به تو داد این قلب من
گفتی از اون روز بهار
وعده اون چشمه و نار
حالا تو این دیر غمم
تنها و یک دربدرم
*************
خسته از این جداییم
بیزار از این رهاییم
بی تو بگو کجاییم
کجاییم کجاییم
*************
در حسرت یک بوسه ز تو
رها شدم در سیل غم
اندیشه دیدن تو
میده به من امید نو
حالا که یک غریبه ام
حادث این اسیریم
پیرهن پاره تنم
فدای دیدارت کنم