Lyrics of Gheseyeh Nagofteh Hossein Zaman
دست من خیلی حقیره که واسه ات یه سایه باشه
آخه خورشیـــــد کــی میتونه با شبا همسایه باشه
قصه ای نگفتـــــه بودی تو کتاب سرنوشتم
که بـــاید لحظه به لحظه تورو از نو می نوشتم
یـــــــه روز اومدی از راه از ته غبار جاده
ته چشمات غم دریا خسته با پای پیاده
روبه دریای شکستن چشمه ای شیشه ای بودم
من همه ترانه هامو با شکستن می سرودم
تو مث حادثه بودی مثل بارون بهاری
کاشکی می شد تو همیشه بر تن تشنه ام بباری
میدونم تو هم مثل من از جدایی گله داری
بدون اینو، واسه عاشق سخته این چشم انتظاری
نتونستم که بدونم تو چی هستی، تو کی بودی
وقتی چشمامو گشودم تو دیگه با من نبودی
بعد توُ تموم فصلام شده پائیز جدایی
منتظر با چشمای خیس می نشینم تا بیایی