Lyrics of Gheybateh Noor by Shakila Shakila
ظهر بدرود روز موعود
سایه سرد تو بر سرم بود
من همیشه دیر دیرم
دست خوب تو کو تا بگیرم
فرصتی نیست مهلتی نیست
از سکوت تو این سایه زخمیست
مرحمی باش همدمی باش
این گل تشنه را شبنمی باش
ای که دستت را می شناسم
از سکوتت می هراسم
من غزل پوشی بی لباسم
بشناسم بشناسم
تو بخوان از این شب یلدا
قحط آفتاب فتح تاریکی فتح مرداب
تو برقصانم تا ستاره تا سپیده
تا که نور از راه نرسیده
غیبت نور غیبت ساز
فصل بی حرفی قحط آواز
کو ترانه تا بخوانم
از سپیده در شب آواز
ای که دستت را می شناسم
از سکوتت می هراسم
من غزل پوشی بی لباسم
بشناسم بشناسم
تو بخوان از این شب یلدا
قحط آفتاب فتح تاریکی فتح مرداب
تو برقصانم تا ستاره تا سپیده
تا که نور از راه نرسیده
غیبت نور غیبت ساز
فصل بی حرفی قحط آواز
کو ترانه تا بخوانم
از سپیده در شب آواز
ای که دستت را می شناسم
از سکوتت می هراسم
من غزل پوشی بی لباسم
بشناسم بشناسم
Composer : Shahyar Ghanbari
Arranger : Babak Afshar
Poet : Babak Afshar