Lyrics of Gol Koo by Siavash Hoor Ahmad Shamloo
گل کو
شب ندارد سر خواب.
می دود در رگ باغ
باد، با آتش تیزابش، فریادکشان.
پنجه می ساید بر شیشة در
شاخ یک پیچک خشک
از هراسی که ز جایش نرباید توفان.
من ندارم سر یأس
با امیدی که مرا حوصله داد.
باد بگذار بپیچد با شب
بید بگذار برقصد با باد.
گل کو می آید
گل کو می آید خنده به لب.
گل کو می آید، می دانم،
با همه خیرگی باد
که می اندازد
پنجه در دامانش
روی باریکة راه ویران،
گل کو می آید
با همه دشمنی این شب سرد
(....)
شب ندارد سر خواب،
شاخ مأیوس یکی پیچک خشک
پنجه بر شیشة در می ساید.
من ندارم سر یأس،
زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور
ضرب آهستة پاهای کسی می آید