Lyrics of Hameh To Mohsen Daee Nabi
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بیقرارت کردم
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بدهی
دیوانهی تو هر دو جهان را چه کند
ای در دل من میل و تمنا همه تو
واندر سر من مایهی سودا همه تو
هرچند بروی کار در مینگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو