این جاذبه ی عشقه یا ناز نگاته این قدرت افسون اون چشم سیاته این شدت احساسه یا زنگ صداته این مزه ی شیرین اون قند لباته شیرین مثل کندوی عسل ، زیبا مثل یک شعر و غزل از جاذبه ی چشم سیات ، رفتم تا ستاره ی زحل به همه دنیا قسم ، که تویی همه کسم تو اجازه شو بده ، تا به عشقت برسم به همه دنیا قسم ، که تویی همه کسم هر کی آزارت بده ، به حسابش می رسم
این جور که من از چشم تو می خونم انگار عمریه پیش تو مهمونم اون جور که تو رفتی تو رگ و خونم من زیر و بم کار هاتو می دونم جاری مثل یک آب روون ، راهی تا لب مرز جنون این اولشو خوب اومدی ، تا آخرشم با من بمون به همه دنیا قسم ، که تویی همه کسم تو اجازه شو بده ، تا به عشقت برسم به همه دنیا قسم ، که تویی همه کسم تو بگو چی کار کنم ، تا به عشقت برسم
با هر کی که هست ، با هر کی که نیست ، تو هم سفری من کفر نمی گم ، با خدا ی من ، تو برابری
در بستر عشق چون آب روان ، همراه منی در کشور عشق ای خوب جهان ، تو شاه منی جاری مثل یک آب روون ، راهی تا لب مرز جنون این اولشو خوب اومدی ، تا آخرشم با من بمون به همه دنیا قسم ، که تویی همه کسم تو اجازه شو بده ، تا به عشقت برسم به همه دنیا قسم ، که تویی همه کسم تو بگو چی کار کنم ، تا به عشقت برسم