کاکلی از همه دشت نشون از یار میگرفت گم میشد تو جاده ها شب که رگبار میگرفت کاکلی تو جام جم تاج خورشیدو ببین بیستونو چهلستون تخت جمشیدو ببین با سلام مقدمت لشگر بهار میاد از افق اسب سفید با یه شهسوار میار کاکلی از همه دشت نشون از یار میگرفت گم میشد تو جاده ها شب که رگبار میگرفت کاکلی تو جام جم تاج خورشیدو ببین بیستونو چهلستون تخت جمشیدو ببین با سلام مقدمت لشگر بهار میاد از افق اسب سفید با یه شهسوار میار اگه خورشید نباشه یخ میبنده باغ نور می میرن تو ابر و باد گلفروشای صبور کاکلی تو شهر ما رفت و رگبار و ندید دیگه توی شهر نور شبای تارو ندید