من کویرم ای خدا، با حسرت یه قطره آب یه عمره که دریا رو، از دور میبینم تو سراب بهار برام یه اسمه! یه اسمه کهنه تو کتاب حرف من با آسمون، چرا میمونه بی جواب؟
خدایا! خدایا! کویرم! کویرم! بگو ابر بباره! میخوام جون بگیرم!
اگه بارون بباره، آروم آروم و نم نم رو لب خشک تشنم گیسوی سبز جنگل، تنمو می پوشونه پرنده رو درختا، میسازه آشیونه!
خدایا! خدایا! کویرم! کویرم! بگو ابر بباره! میخوام جون بگیرم