{دکلمه} شب شد و باز ستاره ها دنبالتن تو آسمون داد میزنن داد میزنن خورشید خانوم اینجا بمون ;
اطلسی ها بنفشه ها نرگسی ها رازقی ها میگن عزیز رفتنی بازم بمون بازم بمون گلهای یاس و میکنم پیرهنت از اطلسی پر میکنم دامنت یه طاق نصرت از گل بنفشه اون چشای نازو خدا ببخشه سبد سبد نرگسی و آلاله بدون که بی تو زندگی محاله ناز و عدات بهار عشقت توی تابستون نبودنت خزون ندیدنت زمستون ناز و عدات بهار عشقت توی تابستون نبودنت خزون ندیدنت زمستون
مرغ سحر صدا نکرد نکنه که تو نخوابی اذون صبح بلند نشد نکنه بری نتابی خورشید خانوم جنگل و کوه به عشق تو نشستن ستاره ها تا دم صبح چشم انتظارت هستن ناز و عدات بهار عشقت توی تابستون نبودنت خزون ندیدنت زمستون ناز و عدات بهار عشقت توی تابستون نبودنت خزون ندیدنت زمستون ناز و عدات بهار عشقت توی تابستون نبودنت خزون ندیدنت زمستون ناز و عدات بهار عشقت توی تابستون نبودنت خزون ندیدنت زمستون