چشمم لحظه ها را می شمارد، بیا قلبم سینه ام را می فشارد، بیا شب هم خسته از این انتظار سیاه بر من رنگ خود را می سپارد، بیا ای چو اشکی بی بهانه در نگاهی عاشقانه کز جهانی می گریزد هر امیدِ بی نشانه در جهانِ بی کرانه نقش تو در سینه ریزد چشمم لحظه ها را می شمارد، بیا عشقم رنگِ دردی تازه دارد، بیا آتش بر دل من می گذارد، بیا یادِ لحظه های رفته از یادِ تو یادِ رفته ها را بر من آرد، بیا ای چو اشکی بی بهانه در نگاهی عاشقانه کز جهانی می گریزد هر امیدِ بی نشانه در جهانِ بی کرانه نقشِ تو در سینه ریزد چشمم لحظه ها را می شمارد، بیا، بیا، بیا...
