Lyrics of Lahzeye Moood Reza Rooygari
یاد آن لحظه ی موعود به خیر
که تو بودی و من و تنهایی
کاش یک بار دگر برگردی
با همان حالت بی پروایی
رفتنت دار و ندارم را برد
آخرین برگ بهارم را برد
همه را برد فقط مانده به جان
سینه ای خسته ولی سودایی
من از آغاز دلم مست تو بود
از ازل عاشق و پابست تو بود
من نگویم که نبودم رسوا
بودم اما نه به این رسوایی
جلوه ات قاعده ی امید است
سینه ات آینه ی خورشید است
مانده ام تا به که همتاز کنم
ای دلتآیت بی همتایی
هر کجا چشم که وا میکردم
تو به همراه نگاهم بودی
همهجا از دل خود پرسیدم..
چیست این..چیست این..چیست این خاطره ی رویایی
هر کجا چشم که وا میکردم
تو به همراه نگاهم بودی
همهجا از دل خود پرسیدم..
چیست این..چیست این..چیست این خاطره ی رویایی