راحَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم (ای آرامش بخش این جان محنت بار من)
مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم(تسکین این دل پر از خارم)
آیْ را حَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم(ای آرامش بخش این جان محنت بار من)
مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم(تسکین این دل پر از خارم)
کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی (کجاست لیلی من، لیلی من نیست، لیلی من رفته)
خیال دُ وِیْ تُاو نیشْتَنِ وَ جَرْگَم (فکر وخیال تو به گونه ای بر وجودم نشسته ]و مرا می آزارد که[)
وَه دوریتْ قَسَمْ ، رازیمُ وَ مَرْگَم( به دوریت سوگند، به مردنم راضیم)
هی چه مانمَ ریژاوْ، روخسارَم زرْدَه ن له داخِ یارانْ پیرانِمُ کَردَنْ( اشک چشمانم مانند ریجاب ] نام رودی پر آب در بخش ریجاب از توابع کرمانشاه[ جاری است و رخسارم زرد گشته، غم دوست پیرم کرده )
آیْ شَرطِِمْ شَرطیوَنْ، مَجْنونْ شَرط کَردَ ن (عهد من همان عهدیست که مجنون بست:)
لِیْلِی مِن تونی تا وِ رویِ مَردَنْ(لیلی من تا زمان مردنم، تو خواهی بود)
کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی (کجاست لیلی من، لیلی من نیست، لیلی من رفته)