IranSong
>
Mahasti
>
Magiresh Az Man




Lyrics of Magiresh Az Man Mahasti

خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
نیاور آن زمان که او
به عشق تازه رو کند
نیاور ای خدا که او
به خون من وضو کند
مگیرش از من

کنون که بسته عمر من
به گرمی وجود او
مگیرش از من
تب وفا شرر زند
ز تار من به پود او
مگیرش از من

مرا از او جدا مکن
به بحرغم رها مکن
دل پر از محبتش
به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا
تو کرده‌ای اسیرم
رها مکن ز بندم
که دور از او بمیرم
مگیرش از من

خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
نیاور آن زمان که او
به عشق تازه رو کند
نیاور ای خدا که او
به خون من وضو کند
مگیرش از من

کنون که بسته عمر من
به گرمی وجود او
مگیرش از من
تب وفا شرر زند
ز تار من به پود او
مگیرش از من

مرا از او جدا مکن
به بحرغم رها مکن
دل پر از محبتش
به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا
تو کرده‌ای اسیرم
رها مکن ز بندم
که دور از او بمیرم
مگیرش از من


شعر وآهنگ این ترانه در دستگاه دشتی
و ساخته استاد جهانبخش پازوکی است.


Composer : Jahanbakhsh Pazouki
Arranger : Jahanbakhsh Pazuki


Download Magiresh Az Man By Mahasti