Lyrics of Mahoor Hesamuddin Seraj
ماه رویا جلوه کن در شام تارم
تا سحر گه بی تو اختر می شمارم
دست از من دامن از تو دیده دل روشن از تو
رو مگردان بر نمی گردم من از تو
شب که یادت می شود بال و پر من
شعله بر می خیزد از خاکستر من
سایه آن شور شیرین داغ دیرین
تا قیامت کم مبادا از سر من
باز هم پروانه من این دل دیوانه من سوی تو پر می کشد
باخیال شمع رویت سوزاین داغ نهانرا تنگ در برمی کشد
در بهار جلوه تو ای خوش آن شیدا شدن ها
گم شدن در خویش و آن گه پیش تو پیدا شدن ها
تا به کی خواهی چنین حیران و سرگردان دلم را
سوی کوی روشنایی باز برگردان دلم