عُـمریه آیهء هَـمدردی میخوُنیم من و تو هنوزم درد هـَمو خوب نمیدونیم من و تو با لب تشنه توُ مُردابا داریم جون میکنیم بازم ازمعجزهء دریا میخوُنیم من و تو شنای داغ بیابون میمَـکـَن خونمونُ دوتا رُودیمو توُ بیراهه رَوُنیم من و تو عشق خطهای موازی رو به هم میرسونه روی یک خطیمو از هم گـُریزونیم من و تو عشق خطهای موازی رو به هم میرسونه روی یک خطیمو از هم گـُریزونیم من و تو
تـشنه ایم ،اما مثل گلهای کاغذ تا میشیم زیر بارون اَگه یک لحظه بمونیم من و تو مارو هم گرگا وُ هم چوُپونا از هم میدَرَند سادگی بَـسه چرا بَـره بمونیم من و تو عشق خطهای موازی رو به هم میرسونه روی یک خطیمو از هم گـُریزونیم من و تو عشق خطهای موازی رو به هم میرسونه روی یک خطیمو از هم گـُریزونیم من و تو
کوله بار ما پُرازتنهائـیو جاده دِ راز مشکل این راهُ به آخر برسونیم من و تو می تونیتیم می تونیتیم یه روزی زنجیرارو پاره کنیم اَگه با همدیگه باشیم و بمونیم ،پس می تونیم ، من و تو