ساقیا برخیز و می در جام کن وز شراب عشق دل را رام کن آتش بیباکی اندر چرخ زن خاک تیره بر سر ایام کن
[خیام]
چون درگذرم به باده شویید مرا تلقین ز شرابِ ناب گویید مرا خواهید به روز حَشْر یابید مرا؟ از خاک در میکده جویید مرا
[مولانا-دیوان شمس]
مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند آن کو دلش را بردهای جان هم غلامت میکند ای نیست کرده هست را بشنو سلام مست را مستی که هر دو دست را پابند دامت میکند