باور کن . من هنوز مترسک باغ جنونم عمریه مسافری و من هنوز غرق سکونم خیلی سخته که بدونم نمیخوام اینجا بمونم داغ میوه های نارس . آتیش انداخته به جونم دست تقدیر تو رو برده . سرنوشتمو میدونم تو میدونی جون باغ و باغبون بسته به جونم اون کلاغی که میگفتی اومده چشمامو برده دکمه های پیرهنت رو به تن جاده سپرده دیگه این دل گله ها . مرهم تنهایی من نیست دل نبستن و نرفتن . دیگه دریایی شدن نیست تو بدون باز تو سرم رویای پوشالی زیاده رسم زندگی همینه . گاهی سخته گاهی ساده