روزی که میخواستم از شهرمون برم بیش هزاران چشم تو گریه میکردی میگفتی آه حسرت،دیگه بر نمیگردی
گفتم که عمر بی ثمر کوتاهه،کوتاهه گفتی که یاد من همیشه با تو همراهه
گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد گفتی که منتظر نشستن آخرین راهه حالا که برگشتم ،با آرزوهایم دست قشنگ تو در دست من سرده میگه نگاه تو دیگه بر نمی گرده
دل را اگر دادی به دیگری بگو بگو از من تو ویلان کردی بهتری بگو بگو دل را به این و آن سپردن ،خود بُوَد گناه حتی بی من میخوای که بپری بگو بگو
گفتم که عمر بی ثمر کوتاهه،کوتاهه گفتی که یاد من همیشه با تو همراهه
گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد گفتی که منتظر نشستن آخرین راهه حالا که برگشتم ،با آرزوهایم دست قشنگ تو در دست من سرده میگه نگاه تو دیگه بر نمی گرده
روزی که میخواستم از شهرمون برم بیش هزاران چشم تو گریه میکردی میگفتی آه حسرت،دیگه بر نمیگردی
گفتم که عمر بی ثمر کوتاهه،کوتاهه گفتی که یاد من همیشه با تو همراهه گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد گفتی که منتظر نشستن آخرین راهه حالا که برگشتم ،با آرزوهایم دست قشنگ تو در دست من سرده میگه نگاه تو دیگه بر نمی گرده حالا که برگشتم ،با آرزوهایم دست قشنگ تو در دست من سرده میگه نگاه تو دیگه بر نمی گرده