Lyrics of Motrebe Eshgh Reza Rooygari
بی خبران خبر خبر ، میکده باز باز شد
نیمه شبی به درگهی دست کسی دراز شد
شیخ فرو آمد از منبر وعظ و مرثیت
مطرب عشق از میان هی زد و برفراز شد
می رسد ز هر طرف بانگ رباب و چنگ و دف
یار ز راه می رسد دمدمه نیاز شد
چنگ به دامنش زدم عشوه نمود و بست در
سنگ و بر درش زدم صد در بسته باز شد
عشق چو سر بر اورد خواجه به بندگی برد
تاج سر سبکتکین خاک در ایاز شد
سر وجود خال تو ، مستی ام از خیال تو
آینه جمال تو ساغر اهل راز شد
طره کیمیا برد تاب و توان شمس را
عشق حقیقی عاقبت ختم به این مجاز شد
آینه وقت دیدنت بر دلش آه خیمه زد
سرو چو دید قامتت خم شد و در نماز شد
افع اگر زدی به سر نعره کشیدی از جگر
شکر خدا که عاقبتآه تو کار ساز شد