تو چشمات مال من نیست و نگات دنبال من نیست و چشات رو دزدکی دیدم تو قهوه ات فال من نیست و نمی دونی دیگه حالی توی احوال من نیست و نمی دونی
تو از من دلخوری اما این ها اشکال من نیست و از اون وقتی که هیچ گوشی دیگه اشغال من نیست و نه تو ، نه هیچ کس دیگه تو استقبال من نیست و نمی دونی
تو قلب تو دیگه جایی واسه امثال من نیست و یه ذره دلخوشی حتی توی اقبال من نیست و بهارش این جوری باشه ، نه امسال ، سال من نیست و نمی دونی ، نمی دونی ، نمی دونی
تو چشمات مال من نیست و نگات دنبال من نیست و چشات رو دزدکی دیدم تو قهوه ات فال من نیست و نمی دونی دیگه حالی توی احوال من نیست و نمی دونی
تو از من دلخوری اما این ها اشکال من نیست و از اون وقتی که هیچ گوشی دیگه اشغال من نیست و نه تو ، نه هیچ کس دیگه تو استقبال من نیست و نمی دونی (نمی دونی)