Lyrics of Ney Va avaz Shahram Nazeri
می گن اسبت رفیق روز جنگ
مو می گویم از او بهتر تفنگ
سوار بی تفنگ قدرت نداره
سوار وقتی تفنگ داره سوار
تفنگ دست نقره ام را فروختم
برای دل قبای ترمه دوختم
فرستادم برایم پس فرستاد
تفنگ دست نقره ام داد و بیداد
هر که او از همزبانی شد جدا
بینوا شد گر چه دارد صد نوا
چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از که جویی از گلاب
چون که گل رفت آن گلستان درگذشت
نشنوی زان پس زبلبل سرگذشت