Lyrics of Pa Sooz Mehran Ahrari
چه شبایی دل من تا سپیده از تو گفت
اما با غروب من تو گل از گلت شکفت
حالا من موندم و این شبای سرد و سیاه
یه دل شکسته و چشمای مونده به راه
دلت از اولشم با دلم راه نیومد
تو یه چشم به هم زدن قید چشمامو می زد
دل خوش باور من چوب سادگیش رو خورد
آرزو به دل شد و توی حسرت تو مرد
یاد تو یاد تو جون پناه من
خواستنت قشنگترین گناه من
یاد تو یاد تو جون پناه من
خواستنت قشنگترین گناه من
چه شبایی دل من تا سپیده از تو گفت
اما با غروب من تو گل از گلت شکفت
حالا من موندم و این شبای سرد و سیاه
یه دل شکسته و چشمای مونده به راه
حالا من موندم و این شبای سرد و سیاه
یه دل شکسته و چشمای مونده به راه
چیزی نگو ، حرفی نزن برو نشو پاسوز من
دیگه تماشا نداره دیدن حال و روز من
چیزی نگو ، حرفی نزن برو نشو پاسوز من
دیگه تماشا نداره دیدن حال و روز من
چیزی نگو ، حرفی نزن برو نشو پاسوز من
دیگه تماشا نداره دیدن حال و روز من