صدام نکن صدام نکن خوابشو داشتم می دیدم کاشکی دوباره پلکامو رو هم می ذاشتم می دیدم آه نه ارغوان نه اطلسی سفیده مه گرفته بود به رنگ ماه آسمون می زد به نقره و کبود یه سرپناه آشنا یه سایه بون مهربون یه جاده رو به افق زیر درختای جوون
صدام نکن که آدما تو خواب مهربون ترن فقط تو قاب عکساشون قشنگ ترن جوون ترن صدام نکن که خواب من حتی کبود اگر باشه می خوام بمونه برا من می خوام برام پدر باشه آهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها.....
صدام نکن صدام نکن خوابشو داشتم می دیدم کاشکی دوباره پلکامو رو هم می ذاشتم می دیدم آهاهاهاها....