Lyrics of Pesarakeh Rooznameh Foroosh Haft Band
طفلکی روزنامه هاش ریخت
باز یه بد شانسی دیگه
پسرک باز هم زمین خورد
باز تو کفشاش پر ریگه
کفشای کهنه و پاره اش
دوباره اونو زمین زد
باز لباساش پر گِل شد
توی روز برفی و بد
اما این بار جای گریه
پسرک پاشد و خندید
خبر روزنامه هاشو
وسه اولین دفعه دید
تا حالا روزنامه ها شو
وا نکرده بود، بخونه
اون فقط روزنامه می فروخت
آخ، چه بیرحم زمونه
تیترهای روزنامه هاشو
که همه خیس شده بودند
داشت بلند بلند می خوند که
دورشو مردم پشوند
یه نگاه کرد دید که مردم
هر کدوم یه چیزی می گن
بعد چند لحظه دوباره
می گذرن از اون و میرن
کاغذ ای خیس و برداشت
یه گوشه نشست و خندید
اما از خنده ی تلخش
دل صد تا گریه لرزید
تا حالا روزنامه ها شو
وا نکرده بود، بخونه
اون فقط روزنامه می فروخت
آخ، چه بیرحم زمونه
سر اون چهارراه سرد
ندید اونو دیگه هیچ کس
آدمای توی این شهر
نمی گیرن از کسی درس
تیتر رونامه ها این شد
یه کوچلو تا خدا رفت
طفلکی روزنامه هاش ریخت
پسرک چه بی صدا رفت
« دکلمه : شهاب حسینی»