Lyrics of Raftan by Maziar Sotoodeh Ravan Mohammadreza Cheraghali

رفتی که من تلخ بشم آبی رویا رو نبینم
در دل رو گل بگیرم با ترانه دم نگیرم شایدم اصن بمیرم

رفتی که دلتنگ بشم نم نم بارون و نفهمم
پای پنجره بشینم واسه چشات اشک بریزم بوی تنهائی بگیرم

رفتی که خاطره بشم اسیر قصه ها بمونم
دیگه از عشق نخونم گنگ و بی‌صدا بمونمبغض و تو چشام ببینم

موندن و سوختن و ساختنقصه همیشگی شد
جای بوسه، زخم و گریه سهم من از عاشقی شد

اما من موندم و سوختم و ساختم از عشق
پر پرواز، شوق آغاز، شور آواز ....

من می‌خواستم فصل رویا با تو آغاز بشه
تو به موندن توی خاطره قناعت کردی

من تو رو رنگین کمون بعد بارون دیدم
تو به حس مبهم عشق خیانت کردی

حالا از قصه‌ها میری تو ترانه جا نداری
با دلت تنها می‌مونی توئی که رویا نداری

اما من موندم و سوختم و ساختم از عشق
پر پرواز، شوق آغاز، شور آواز ....

Poet : Mohammadreza Cheraghali