Lyrics of Rapsoodi Barayeh Santoor Va Orchestr ( Mahoor ) Mohammad Reza Shajarian
پرکن پیاله را
کاین آب آتشین
دیریست ره به حال خرابم نمی برد
این جامها که در پی هم می شود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرد آب می رباید و آبم نمی برد
من با سمند دلکش و جادویی شراب
تا بیکران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستارهٌ اندیشه های گرم
تا مرز ناشناختهٌ مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریز پا
تا شهر یادها
دیگر شراب هم جز تا کنار بستر خوابم نمی برد
هان ای عقاب عشق!
از اوج قله های مه آلود دور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد
در راه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با اینکه ناله می کشم از دل که : آب ... آب ...
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد
پرکن پیاله را
به امید سربلندی همه ی شما دوستداران استاد