کاش میشد بین من و تو هرچی دیواره خراب شه پشت هر پنجره ی شهر روز دیدار تو باشه منم و زمزمه ی باد منم و قصه ی بارون منم و شب زدگی ها منم و خواب پریشون
دل من گرفته بی تو تو سکوت سرد خونه یاد تو داره هنوزم در من خسته می خونه عطر تو پیچیده در من نفسم بوی تو داره واسه یک لحظه خیالت منو آروم نمی ذاره
می تونست ابری نباشه که بخواد بارون بباره می تونست مهتابی باشه این شبای بی ستاره عطر تو پیچیده در من نفسم بوی تو داره واسه یک لحظه خیالت منو آروم نمی ذاره
کاش میشد بین من و تو هرچی دیواره خراب شه پشت هر پنجره ی شهر روز دیدار تو باشه روز دیدار تو باشه روز دیدار تو باشه روز دیدار تو باشه