به كجا چنين شتابان ؟ گون از نسيم پرسيد دل من گرفته زينجا هوس سفر نداري ز غبار اين بيابان ؟ همه آرزويم اما چه كنم كه بسته پايم به كجا چنين شتابان ؟ به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم سفرت به خير ! اما تو دوستي خدا را چو ازين كوير وحشت به سلامتي گذشتي به شكوفه ها به باران برسان سلام ما را