زان سبوی گلریز ، در پیاله ام ریز ، کاروانی از گل می آید سرمستِ دیدار ، ابر نوبهاران می بارد بر جانِ هوشیار ، بالایی تو ساقی ، والایی تو ساقی ، دریایی تو ساقی ، صحرایی تو ساقی
شور این ترانه ، در نوای نیریز ، باغبانی از گل می گوید از فصلِ ماندن ، با صدای تو جان می گیرد عاشقاته خواندن ، آغازی تو سافی ، پایانی تو ساقی ، پیدایی تو ساقی ، پنهانی تو ساقی
با تو رفتن بی نشانِ عاشقانه ، با تو بودن دل نهادن ، دل سپردن ، از زبانِ تو شنودن با سرور و شورِ دیرین ، زنده بودن زنده بودن شاعرانه ، شاعرانه ، از تو گفتن تا سرودن
*****
چشمه سارِ بیدار ، یادِ گل به یاد آر ، عاشقانه از گل می خوانم از شبنم و آه ، من شکوهِ دل ها منی دانم بیدار و بی تاب ، مستی تو ساقی ، هوشیاری تو ساقی ، رازی تو ساقی ، بیداری تو ساقی
با تو رفتن بی نشانِ عاشقانه ، با تو بودن دل نهادن ، دل سپردن ، از زبانِ تو شنودن با سرور و شورِ دیرین ، زنده بودن زنده بودن شاعرانه ، شاعرانه ، از تو گفتن تا سرودن
شور این ترانه ، در نوای نیریز ، باغبانی از گل می گوید از فصلِ ماندن ، با صدای تو جان می گیرد عاشقاته خواندن ،
بالایی تو ساقی ، والایی تو ساقی ، دریایی تو ساقی ، صحرایی تو ساقی
آغازی تو سافی ، پایانی تو ساقی ، پیدایی تو ساقی ، پنهانی تو ساقی
مستی تو ساقی ، هوشیاری تو ساقی ، رازی تو ساقی ، بیداری تو ساقی
بالایی تو ساقی ، والایی تو ساقی ، دریایی تو ساقی ، صحرایی تو ساقی
آغازی تو سافی ، پایانی تو ساقی ، پیدایی تو ساقی ، پنهانی تو ساقی