در سرزمین مادری احساس شادی میکنم از روزگار کودکی از خونه یادی میکنم یادم میاره خونه رو از زندگی نشونه رو توسینه ی پر از تپش دلگرمی زمونه رو سقف اتاقم آسمون مخمل مروارید نشون گرد حصار چوب و نی زیباتر از رنگین کمون توم سرزمین مادری رنگی نداره مشکلم واسه دوباره دیدنش بهونه میگیره دلم یادم میاد که عطر یاس به آسمون پر میکشید سرشاخه های نسترن تو کوچمون سر میکشید هنوز چشای جستجو به شادی پرنده هاست پیچ و خم کوچه ما پر از صدای خنده هاست چطور آخه دل بکنم از سرزمین مادری از اون همه عشق و صفا از اون همه خوشباوری
