Lyrics of Sazo avaz Alireza Eftekhari
وفادار تو بودم تا نفس بود
دریغا همنشینت خار و خس بود
دلم را باز گردان، باز گردان
همین جان سوختن بس بود، بس بود
درون سینه آهی سرد دارم
رخی پژمرده ، رنگی زرد دارم
ندانم عاشقم، مستم، چه هستم
همی دانم دلی پر درد دارم.
کسی مانند من تنها نماند
به راه زندگانی وا نماند
خدا را در قفای کاروانها
غریبی در بیابان جا نماند
لب خشکم ببین چشم ترم را
بیا از باده پر کن ساغرم را
دلم در تنگنای این قفس مرد
رسید آندم که بگشایی پرم را