عطش جان من ، درد و درمان من تویی و عشق تو ، رنج پنهان من بی تو خاموشم ، با تو پر جوشم مثل سیلابی در کوهستان تو چو بارانی ، تا که می باری باغ جان گردد از تو گل فشان نشاط من ، شور منی چراغ من ، نور منی با تو خانه ی من گرم و روشن است عشق پاک تو ، خون در رگ من است
عطش جان من ، درد و درمان من تویی و عشق تو ، رنج پنهان من بی تو خاموشم ، با تو پر جوشم مثل سیلابی در کوهستان تو چو بارانی ، تا که می باری باغ جان گردد از تو گل فشان نشاط من ، شور منی چراغ من ، نور منی با تو خانه ی من گرم و روشن است عشق پاک تو ، خون در رگ من است
منم آن پیکر خموش تازی به کنار تو ام تا بنوازی تو در آغاز من ، صدای عشقی من اگر می کنم راز و نیازی با تو از جان من ، نغمه زند جوش بی تو آواز من ، ناله ی خاموش با تو دنیای من ، یکسره شادی هست شادی جان شود بی تو فراموش نشاط من ، شور منی چراغ من ، نور منی با تو خانه ی من گرم و روشن است عشق پاک تو ، خون در رگ من است
عطش جان من ، درد و درمان من تویی و عشق تو ، رنج پنهان من بی تو خاموشم ، با تو پر جوشم مثل سیلابی در کوهستان تو چو بارانی ، تا که می باری باغ جان گردد از تو گل فشان نشاط من ، شور منی چراغ من ، نور منی با تو خانه ی من گرم و روشن است عشق پاک تو ، خون در رگ من است