شب سرد ، همه جارو یخ پوشونده
همه پرنده هارو ، باد سرد از اینجا رونده
امشب اینجا توو کوچه جا پای آدما نیست
توی این سکوت وحشت نفسی توو کوچه ها نیست
ابرا سیاه و قرمز رو ستاره ها نشستن
با کبودی دلاشون روی نور ماه و بستن
اینجا چه تاریکه
اون که عاشقه برمیگرده
این سکوت شرح مَرده
زندگی سرتاسر رنگه
ریشه ها زیر زمینن لونه ها روی درختن
جای پاها زیر برفه آدما تشنه ی حرفن
من از اتاق تاریک رو به آسمون میشینم
میدونم اگه بباره خورشیدو فردا میبینم
تا فردا چیزی نمونده سرنوشتمون روشنه
همیشه بعد از فصل سرما دوباره بهاره
شکوفه میباره