نه می تونم دورشم از تو ، نه می تونم که بمونم من نه شاهزاده ی عشقم ، نه شهاب آسمونم
تو نه هستی و نه نیستی ، دیگه خسته ام از خیالات مونده بی جواب و مبهم ، توی زندگیم سوالات
تو یه رنجی تا همیشه اگه جون نگیره ریشه ، اگه باز بگیره می شه اگه یک روزی بدونم بودن و موندن یادت واسه قلب عاشق من که یه عمری عاشقت بود مثل درد زهر نیشه
نه می تونم دورشم از تو ، نه می تونم که بمونم من نه شاهزاده ی عشقم ، نه شهاب آسمونم
تو که هستی زندگی هست ، قدرت هر خستگی هست می شه دست قسمت رو بست زیر ضربه های لعنت ، که یه دشمن تو خلوت نمی سوزه ، می کوبونه ، هر خیال عاشقونه بود و موند و خوند و نشکست
نه می تونم دورشم از تو نه می تونم که بمونم من نه شاهزاده ی عشقم نه شهاب آسمونم