Lyrics of shahzadeh roya Ahdieh
دیدم تو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید
می اومد از کوه کمر
میرفت و آتش به دلم میزد نگاهش
میرفت و آتش به دلم میزد نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه، دریا بشه ، این دو چشم پر آبم
روزی که بختم وا بشه ، پیدا بشه ، اون که اومد تو خوابم
شهزاده ی رویای من شاید تویی
اون کس که شب در من آید تویی تو......
اه ...از خواب شیرین ، ناگه پریدم ، او را ندیدم دیگر کنارم به خدا
جانم رسیده ، از غصه بر لب ، هر روز و هر شب ، در انتظارم به خدا
دیدم تو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمر
نشسته ب اسب سفید
می اومد از کوه و کمر
می رفت و آتش به دلم میزد نگاهش
می رفت و آتش به دلم میزد نگاهش
ارسال از شیرین