Lyrics of Sham O Parvaneh Mohammad Reza Shajarian
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع بگفت
که من عاشقم گر بسوزمرواست
تورا گریه و سوز و زاری چراست؟
بگفت: ای هوادار مسکین من
برفت انگبین یار شیرین من
چو شیرینی از من به در میرود
چو فرهادم آتش به سر میرود
همی گفت و هر لحظه سیلاب درد
فرو می دویدش به رخسار زرد
تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من ایستاده ام تا بسوزم تمام
تورا آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت