در دیده به جای خواب ، آب است مرا یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده زیرا که به دیدَنت شتاب است مرا یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده گویندُ بخواب تا بخوابَش بینی یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده ای بی خبران چه وقت خوابست مرا یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده (2) ای لاله تو هم رنگِ رخِ یارِ منی یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده ای غنچه تو چون دو بالِ دلدارِ منی یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده ای ماه ُ اگر مثِ شکر خنده کنی یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده گویم که نگار ِ شه بازار منی یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده (2) بلبل به سرِ چشمه چِکار آمده ای یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده یا تشنه شدی یا به شکار آمده ای یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده نی تشنه شدی نی به شکار آمده ای یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده دیوانه شدی دیدن یار آمده ای یا مولا دلُم تنگ اومده ، شیشه یِ دلُم آی خدا زیر سنگ اومده(3)