Lyrics of Sokoot E Gooya Iraj Bastami
سکوت اگر نشانه رضا بود چگونه باور نکنم سکوت گویا تو را
نگاه اگر پیام آشنا بود چرا تمنا نکنم نگاه گیراتو را
به دلم نقش وفا خطوط مزگان تو زد
به شبم رنگ سحر غروب چشمان زد
به چشم مستی بخشم ز عشق اثر می بینم
به جلوه فروردین شگفتتر می بینم
سکوت گویا تو را نگاه گیرا تو را
چشمانت بود آیینه ای روشن چون دل اهل صفا
تصویر ز سیمای سحر می خندد در این آیینه ها
نگه من به سوی نگهت چو کبوتر برد نامه دل
به هوایت زند پر که مگر شبی آگه به هنگامه دل
گمان برم که خاطر تو رضا عاشقا پسند است
دل تو هر چه خاطر من طلب کند پسند است
سکوت اگر نشانه رضا بود چگونه باور نکنم سکوت گویا تو را
نگاه اگر پیام آشنا بود چرا تمنا نکنم نگاه گیراتو را
به دلم نقش وفا خطوط مزگان تو زد
به شبم رنگ سحر غروب چشمان زد
به چشم مستی بخشم ز عشق اثر می بینم
به جلوه فروردین شگفتتر می بینم
سکوت گویا تو را نگاه گیرا تو را